2024-03-28T13:25:20Z
http://www.javidankherad.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3671
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
احیای علم در مثنوی معنوی
شهرام
پازوکی
از مسائلی که در سنّت تصوّف و عرفان اسلامی به آن توجّه بسیار شده است، مسأله علم و دانایی است و شؤون و مراتب آن و تفاوت دانایی حقیقی از نادانیای که خود را دانایی مینماید و اینکه چگونه میتوان به این دانایی حقیقی رسید. از اینرو یکی از مساعی اصلی عارفان مسلمان، خصوصاً به هنگامی که علوم دیگر به نام علم مشهور میشوند، احیای علم حقیقی است. کتاب احیاء علوم الدین امام محمّد غزالی یکی از نمونههای اوّلیه و بارز این تلاش است. مثنویمولوی نیز از یک جهت، احیاء علومالدین دیگری است. مولانا در این کتاب شریف در عین اینکه به مصادیق حماقت و نادانی اشاره میکند و اصناف نادانان و احمقان را برمیشمارد، علم و عقل و مراتب آن و رابطه میان علم و جهل و آن جهل را که علم مینماید و ارتباط میان این علم با علوم دیگر را نیز معیّن میکند.
در این مقاله ضمن نشاندادن مراتب علم در مثنوی، اعمّ از نقلی، عقلی، قلبی و تجربی و ریاضی، به بیان ارتباط هر یک با دیگری و تعیین حدّ هرکدام پرداخته میشود و به این مسأله نیز توجّه میشود که حقیقت دانایی در مثنوی با علم و دانایی در دوره جدید چه نسبتی دارد و این پرسش به طور اجمالی بررسی میشود که آیا چنانکه بعضی از روشنفکران مسلمان میپندارند، تفکّر عرفانی مانع پیشرفت علم در تاریخ تمدّن اسلامی شده است؟
علم دین
مثنوی
مولوی
احیای علم
دانایی
2014
03
01
5
28
http://www.javidankherad.ir/article_32902_d22e09d3d356afc314e8fe32fbe78b9b.pdf
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
بررسی مسأله خلاقیت در هنر سنتی
شهریار
پیروزرام
سعید
بینای مطلق
خلاقیت از مفاهیم رایج در مباحث هنری است. امروزه خلاق بودن و هنرمند بودن یکی انگاشته میشوند و اغلب، خلاقیت با نوآوری یکسان دانسته میشود. از طرف دیگر باور غالب این است که هنر سنتی، با موضوعات تکراری و کهنه، فاقد خود جوشی و بدیع بودن است. اما بر خلاف نگاه مدرن که خلاقیت و حتی حقیقی بودن را با نو بودن یکی فرض کرده و هنر سنتی را فاقد آن میداند، نویسندگان و متفکرانی همچون آناندا کوماراسوامی، تیتوس بورکهارت،[i] رنه گنون،[ii] سید حسین نصر و آنماری شیمل[iii] نه تنها هنر سنتی را هنری خلاق میدانند بلکه تنها اینگونه آفرینشها را شایسته اطلاق مفهوم خلاقیت میدانند. سؤالی که مطرح میشود ایناست که آیا اساساً در هنر سنتی میتوان از خلاقیت به معنای واقعی کلمه سخن گفت؟ در واقع یک مکتب هنری چارچوبهای آموزش، تولید اثر، و نیز خلاقیت را انتقال میدهد و با این کار هویت و اصالت تولیدات هنری را تضمین میکند. نتایج بهدست آمده در این مقاله نشان میدهد که هنر سنتی دارای اصولی است که بر اساس آن میتوان از خلاقیت به معنی خاص آن سخن گفت.
هنر
هنر سنتی
اصول هنر سنتی
خلاقیت
2014
03
01
29
46
http://www.javidankherad.ir/article_32903_860de2f4c8737407de6b26fec9b6fc5a.pdf
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
بررسی و تحلیل رویکرد ذهنگرایی در معرفتشناسی توماس آکوئیناس
غلامحسین
خدری
اگرچه ذهنگرایی و همچنین انسانمداری را میتوان از جمله شاخصههای بارز رهاورد رنسانس و فلسفة غرب پس از آن، به شمار آورد، در همین راستا شاید بتوان این رویکرد را در افکار کسانی همچون سنت توماس که متقدم بر رنه دکارت فرانسوی و برونوی ایتالیایی بودهاند، نیز یافت. وی که در فرایند حصول معرفت، تابع نظریة تجرید و انتزاع ارسطو است، پیرو موضع ارسطو در این باب، جایگاه عقل فعال و منفعل را درون نفس انسانی میداند و قائل به حلول آن در نفس است. آکوئیناس نظریة اشراقی شناخت را نمیپذیرد و اساساً معرفت را امری بشری میداند. ذهنگرایی که همانا تأکید بر سهم فاعل شناسا در حصول شناخت است؛ را میتوان در اندیشة این متکلم و فیلسوف مسیحی قرن سیزدهم، که خود آغازگر دوره غلبة تفکر عقلی در قرون وسطی است، مشاهده نمود. بدین ترتیب مدعای این خامه خیلی دور از واقعیت نیست که نظام کوژیتوی دکارتی و ای بسا ایدئالیسم استعلایی کانت هم، از این لحاظ وامدار آکوئیناس بوده باشد.
آکوئیناس
انسانمداری
ذهنگرایی
کوژیتو
عقل فعال
عقل منفعل
2014
03
01
47
64
http://www.javidankherad.ir/article_32904_e7a8a1f8ede1c8915bfa5c869163de3e.pdf
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
تبیین رویکردها و فرایند روششناختی حکمت اشراق
عبدالحسین
خسروپناه
در عصر سهروردی متکلمان، فقها و صوفیان به مخالفت با فلسفه برآمدند؛ در چنین موقعیتی، سهروردی نظامی معرفتی بنا گذاشت که در آن عرفان و قرآن و برهان در کنار یکدیگر قرار گیرند. او ضمن تبیین اعتبار عقل، نقل و شهود، به عنوان سه منبع برای پاسخ به پرسشهای معرفتی؛ نظامی فکری از سنخ حکمت و فلسفه عرضه نمود و یافتههای این سه منبع را به صورتی منسجم و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار داد. این انسجام و عدم التقاط، ناشی از فرایند روششناسی حکمت اشراق است که از یک سو مبانی و اعتبار منابع معرفت را با رویکرد عقلی اثبات میکند و بنابراین از سنخ حکمت و فلسفه است؛ و از سوی دیگر برای یافتههای شهودی و نقلی اقامه برهان میکند، و چون مدعی است حکمت حقیقی حاصل دریافت از انوار ملکوت است؛ اشراقی است.
حکمت اشراق
روششناسی فلسفی
عقل
نقل
شهود
2014
03
01
65
79
http://www.javidankherad.ir/article_32905_a4beb2a981d08bcba9af0f724c08fe9b.pdf
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
معرفت شهودی در فلسفه افلاطون
ایمان
شفیع بیک
افلاطون در جستوجوی معرفتی است که آدمی را به فضیلت اخلاقی و سعادت برساند؛ اما معرفتشناسی او گاه به نتیجهای سلبی میانجامد، و تنها حاکی از آن است که به یاری روش دیالکتیک، یا هرگونه روش متکی بر زبان و واژگان، یا مادام که روح در قالب جسم اسیر است؛ نمیتوان به معرفت رسید. شهود پاسخی ایجابی است که افلاطون برای پرسش معرفتشناسی خود مییابد. او در آثار میانی خود، به سه طریق اصلی، دستیابی به شهود را ممکن میداند، که هر یک در پی نوعی عروج حاصل میآید. اصلیترین آنها، که شرح آن در فایدروس میآید، شهودی است که روحِ مجرد با عروج به ساحت الوهیت به دست میآورد. این شهود تنها از روحی برمیآید که پیشتر به مرتبهای از معرفت رسیده و خود را با فضیلتهای اخلاقی از دلبستگیهای جسمانی رهانده و سبکبال ساخته باشد. دوم، شهود زیبایی در مهمانی؛ و سوم، شهود یادشده در تمثیل غار در کتاب هفتم جمهوری است. افزون بر این سه طریق، افلاطون در کتاب نهم جمهوری به نوعی شهود در خواب اشاره دارد. چنین مینماید که طریقههای دوم و سوم و نیز شهود در خواب وابسته به شهود مذکور در فایدروساند؛ چراکه در این جهان به دست میآیند، و هرگونه کسب معرفت در این جهان، یادآوری شهودی است که روح مفارق پیش از حلول در تن حاصل آوردهاست.
افلاطون
روح
معرفت
اخلاق
شهود
عروج
یادآوری
2014
03
01
81
104
http://www.javidankherad.ir/article_32906_52f93431f4a6b42b049b4aedcd06bee8.pdf
جاویدان خرد
جاویدان خرد
2251-8932
2251-8932
1392
10
24
The Commentary Tradition ON THE ILĀHIYYĀT OF THE SHIFĀʾ
محمد جواد
اسماعیلی
This article reviews the commentary tradition around the Metaphysics of Avicenna’s Shifā’ as it evolved in the lands that belonged to Avicenna’s own cultural horizon, most of all in Iran. From this overview it emerges that this tradition is characterized by a keen interest in textual criticism and a solid philosophical grasp of Avicenna’s metaphysical doctrines. This interest is reflected in the variety of writings that this tradition produced. The scope and quality of the surviving material are such that any future edition of Avicenna’s opus major will have to give this tradition its fullest consideration.
Avicenna
Shifā’
Ilāhiyyāt
Commentaries
Iran
2014
03
01
5
26
http://www.javidankherad.ir/article_32907_e69896a3ef66fe88c9301b385f4d3438.pdf